تلاش ایران برای مهار حملات عراق
اشاره
روند حملات عراق - از سقوط فاو تا تصرف مجدد دهلران - ایران را در برابر وضعیت دشواری قرار داد [444] که چیره شدن بر این وضعیت بدون اتخاذ استراتژی مناسب امکانپذیر نبود. از سوی دیگر، عراقی بر اساس دو ملاحظه کلی مبنی بر «توانایی نظامی ارتش خود» و همچنین «احتمال [445] موافقت ایران با قطعنامه 598»، در نظر داشتند، در روزهای پایانی جنگ، با تداوم حملات به عمق خاک ایران، از موقعیت برتری به هنگام آغاز مذاکرات صلح بین دو کشور برخوردار شوند. اظهارات مقامهای رسمی عراق بیانگر این واقعیت بود؛ نزار حمدون، معاون وزیر خارجه عراق در مورد ادامه فشار به ایران گفته بود:
«ما تمام سعی خود را برای اعمال تمام فشارهای نظامی، سیاسی و اقتصادی بر
[ صفحه 135]
ایران تا قبول صلح جامع از جانب ایران به کار خواهیم بست» [446] .
طه یاسین رمضان، معاون اول نخست وزیر عراق نیز در مراسم پایانی یازدهمین اجلاس وزیران امور جوانان و ورزش عرب تأکید کرد:
«حملههای بعدی علیه متجاوزین ایرانی شدیدتر خواهد بود.» [447] .
در همین راستا، صدام در مراسم تشویق خلبانان عراقی در اظهارات بسیار مهم خود با تأکید بر استعداد ارتش عراق و نیز تهدید ایران گفت:
«حجم ارتش عراق به پنجاه لشکر و حتی فراتر از آن رسیده است.... عراقیها میتوانند دشمن را در داخل خاکش جهت خدمت به صلح و استرداد سرزمینهای ملی درهم کوبند» [448] .
وی در بخش دیگری از سخنان خود به پیشروی منافقین در عمق خاک ایران اشاره کرد و گفت:
«مدتی دیگر میبینید که مجاهدین خلق به عمق بیشتری در دل ایران نفوذ میکنند» [449] .
در این حال، مفسر رادیو لندن با توجه به وضعیت حاکم بر جنگ و تهدیدات عراق، این سؤال را مطرح کرد که «آیا عراق در هفتههای آینده فشار بیشتری بر ایران وارد خواهد کرد یا خیر؟» [450] این رادیو همچنین به نقل از ناظران دیپلماتیک، احتمال تشدید فعالیتهای منافقین در داخل خاک ایران را مورد تأکید قرار داد. [451] یک منبع دیپلماتیک عرب نیز به خبرگزاری کویت گفت:
«استراتژی جنگی عراق در مرحله بعدی، انجام تهاجمات محدود علیه مراکز تجمع نیروهای ایرانی در طول جبهههای جنگ و بازگرداندن نیروهایش به پشت مرزها پس از خاتمه این عملیات است» [452] .
ایران در برابر وضعیت جدید و با توجه به ضرورت مهارت حملات عراق، راهحلهایی فراروی خود داشت، بیشک، ادامه وضع موجود کاملا به سود
[ صفحه 136]
عراق بود، زیرا پراکندگی نیروهای ایران در مناطق مختلف و حضور آنها در بخشهایی از خاک عراق و همچنین مخالفت ایران با قطعنامه 598 بهانه مناسبی را در اختیار عراق قرار داده بود تا به تهاجمات خود ادامه دهد. ایران نیز به دلیل وضعیت نظامی حاکم بر جبههها، قادر به مهار تهاجمات عراق نبود. در همین حال، تغییر اوضاع به سود ایران مستلزم تحولات اساسی بود که بدون گذشت زمان امکانپذیر نبود. بدین ترتیب، ایران با هدف تمرکز نیروها برای رویارویی با حملات احتمالی عراق و همچنین تغییر شرایط بین المللی به سود خود، با اتخاذ استراتژیای جدید، نخست از مناطق تصرف شده عقب نشینی کرد تا ضمن گرفتن بهانه از دست عراق، نیروهای خود را با سازمان دهی مجدد در برابر تهاجمات آن کشور، به کار گیرد و پس از آن، رسما قطعنامه 598 را - طی نامه رئیس جمهور وقت ایران به دبیرکل سازمان ملل در 27 تیر 1367 - پذیرفت و دو رخداد یاد شده به عنوان اقدامات ایران در چارچوب استراتژی جدید، روند تحولات را در جبهههای نبرد و صحنههای داخلی، و بین المللی به سود ایران تغییر داد. آن چه در این فصل بررسی خواهد شد، استراتژی جدید جمهوری اسلامی ایران برای مهار حملات عراق و نتایج آن در صحنه سیاسی - نظامی جنگ و داخل کشور خواهد بود.
عقب نشینی از حلبچه
در پی عقب نشینی قوای ایران از جبهه شمالی، حلبچه آخرین منطقهای بود که تخلیه شد. در 22 تیر 1367 ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی طی اطلاعیهای، عقب نشینی نیروها به مواضع دفاعی جدید را تأیید کرد. [453] دولت نیز در بیانیهای با تصریح بر این که «فرماندهی جنگ تصمیم به عقب نشینی از منطقه دشت حلبچه و بسیج قوا برای دفاع از حیاتیترین نقاط کشور گرفته است»، به برنامه ریزی همه جانبه دشمن در دو سال گذشته و نیز عقب نشینی
[ صفحه 137]
از حلبچه اشاره کرد و این سؤال را مطرح نمود که «چه باید کرد؟» سپس این بیانیه به پرسش خود پاسخ داد: «با همان شیوهای که دشمن به ما تعدی کرده است، باید با او مقابله نمود. اگر او به برنامه ریزی گسترده دست زده، ما نیز باید چنین کنیم.» در پایان بیانیه، بر این که این امر به زمان نیاز دارد و دشمن این را میداند، تأکید شد [454] .
آقای هاشمی رفسنجانی نیز عقب نشینی از حلبچه را حاصل تغییرات جدی در «برنامه جنگ و دفاع» خواند و گفت:
«باید توان بیشتری بگذاریم و خودمان را برای دوره طولانی آماده کنیم، حالا، اگر توانستیم این دوره را با جهشهایی، کوتاهتر کنیم، بهتر است و اگر نتوانستیم، باید برای رسیدن به اهدافمان در دراز مدت جنگ را ادامه بدهیم.»
ایشان با اشاره به ضرورت ابعاد فرهنگی، تبلیغاتی و سیاسی به عنوان عوامل تکمیل کننده حرکت نظامی در چارچوب استراتژی جدید ایران گفت:
«استراتژی جدید ما سیاسی، نظامی و فرهنگی است.»
جانشین فرماندهی کل قوا با توجه به احتمال ادامه حملات دشمن تأکید کرد:
«دشمن ممکن است فرصتی داشته باشد تا در این مدت در کار ما اخلال کند و در کوتاه مدت، ما چارهای جز استفاده از نیروهای داوطلب نداریم» [455] .
نظر به این که عقب نشینی از حلبچه در شرایط خاصی صورت گرفته بود، به عقیده بسیاری، این اقدام میتوانست به منزله پایان دادن به جنگ باشد، حال آن که در استراتژی جدید ایران، این حرکت به موازات تلاشهای دیپلماتیک برای پذیرش قطعنامه 598 انجام شد. خروج از حلبچه، اساسا برای خارج کردن بهانه از دست عراق و تمرکز قوا برای مقابله با حملات احتمالی دشمن در مناطق دیگر انجام گرفت؛ به همین دلیل، شرایط حساس و سرنوشت ساز کشور در بیانیه یاد شده مهم دولت و ضرورت آمادگی برای گذر
[ صفحه 138]
از یک مرحله دشوار و طولانی در اظهارات اخیر جانشین فرماندهی کل قوا مورد توجه و تأکید قرار گرفت. در اطلاعیه فوق، صادره از ستاد فرماندهی کل نیروهای مسلح نیز از کلیه جوانانی که آمادگی حضور در جبههها را داشتند، دعوت شد بدون فوت وقت به سوی جبههها بشتابند. مهندس میرحسین موسوی، نخست وزیر وقت نیز با توجه به ضرورت حاکم کردن فضای جنگ بر کشور، گفت:
«امروز همه توجهات باید به جبههها باشد و بر رادیو و تلویزیون و روزنامهها باید فضای جنگی حاکم گردد.... همچنین، سیاست خارجی و داخلی و اقتصاد ما، همه و همه باید برای، پیروزی در جنگ بسیج شود که این مهمترین مسئله کشور است.»
وی همچنین تأکید کرد:
«آن چه اسلام از ما میخواهد، صبر و مقاومت و روحیه قوی و پایدار در معرکه است» [456] .
بیگمان بدون غلبه بر شرایط بحرانی و وضعیت نامساعد روحی و روانی حاصل از آن، اداره اوضاع امکان پذیر نبود و میتوانست به نوعی گسیختگی سیاسی - نظامی - اجتماعی منتهی شود. به عبارت دیگر، مدیریت و هدایت بحران سیاسی - نظامی - روانی موجود شرط اصلی برای چیره شدن بر دشواریهای حاکم بر صحنه سیاسی - نظامی کشور بود.
عقب نشینی از حلبچه با توجه به این که عراق هیچ اقدام نظامی انجام نداده بود، در مقایسه با عقب نشینیهای پیش از آن مورد توجه کارشناسان و تحلیل گران رسانههای خبری قرار گرفت. مفسر رادیو لندن از این اقدام ایران به عنوان «تازهترین شکست» نام برد. [457] رادیو بغداد نیز در واکنش به عقب نشینی ایران از حلبچه، آن را نشانه «فروریختگی نیروهای ایران» خواند و در مورد علت آن گفت:
[ صفحه 139]
«ایران نیروهایش را قبل از این که نیروهای ما با آنها برخورد کنند، به ویژه در دو بخش سپاه اول و سپاه پنجم وادار به ترک مواضع و تجهیزات خود نموده است» [458] .
رادیو مونت کارلو نیز در تفسیری گفت:
«عقب نشینی نیروهای ایرانی به مرزهای بین المللی متحقق گردید.»
این رادیو سپس پرسید:
«ایران خواستار پایان جنگ است یا از حلبچه به صورت تاکتیکی عقب نشینی نموده تا خود را برای یک حمله بزرگ آماده سازد؟» [459] .
در این حال، عراقیها بر اساس درکی که از استراتژی جدید ایران و دلایل عقب نشینی از حلبچه داشتند و همچنین، با گمان این که ایران قطعنامه 598 را خواهد پذیرفت، شرایط جدیدی را برای پایان دادن به جنگ اعلام کردند:
«1- مبادله کامل و جامع اسرا، 2- عدم تعرض به راه آبی و استفاده کامل عراق از آبهای شط العرب[اروندرود]، 3- همکاری بین المللی و برخورد مسئولانه با امنیت خلیج[فارس]و کشورهای حوزه آن، 4- عقد قرارداد صلح جدید، 5- حسن همجواری و عدم دخالت در امور و حق انتخاب دیگران.» [460] .
عراق اعلام شرایط پنجگانه را بدین منظور انجام داد که، علاوه بر به نمایش گذاردن و تحمیل موقعیت برتر خود بر ایران، زمینه لازم را برای تداوم حملات فراهم کند، در حالی که اگر عراقیها در پی صلح بودند بایستی در چنین وضعیتی تنها بر موافقت ایران با قطعنامه 598 تأکید میکردند؛ حال آن که تعیین شرایط جدید که مغایر با مفاد قطعنامه 598 بود و به طور طبیعی با مخالف ایران همراه میشد، تنها به زمینه سازی تامین اهداف عراق کمک کرد. چنان که در 25 تیر 1367 نیروهای ارتش عراق پس از اجرای آتش سنگین توپخانه بر منطقه صالح آباد با پیشروی در شمال شرقی مهران، از مرزهای بین المللی عبور کرده و روز شنبه در منطقه «سرکنجان چم» و
[ صفحه 140]
ارتفاعات اطراف آن مستقر شدند. [461] در پی این حمله، روزنامه عراقی «الجمهوریه» در سر مقاله خود نوشت:
«عراق ضربات خود را به دشمن ایرانی دنبال خواهد کرد تا این رژیم را به طور کامل فلج کند تا جایی که ایران ویران و از داخل متلاشی گردد.»
در ادامه این مقاله تأکید شده بود:
«ایران بایستی منتظر عواقبی بدتر از آن چه تاکنون دیده است باشد!» [462] .
دلایل عقب نشینی ایران و ادامه حملات عراق مورد بررسی تحلیل گران و کارشناسان امور جنگ قرار گرفت. در این بررسیها، تهاجم عراق به منزله مقابله با تلاش ایران برای بازسازی نیروهایش [463] و همچنین، اصرار عراق برای دستیابی به صلح پایدار ارزیابی شد. [464] گزارشگر روزنامه تایمز مالی بر اساس سخنان آقای هاشمی، این اقدام ایران را بخشی از استراتژی این کشور برای یک جنگ طولانی دانست. [465] «دیوید هرست» نیز در مقالهای با عنوان «جنگزده» در روزنامه «گاردین» نوشت:
«آقای هاشمی امیدوار است، با بازسازی سیاست جنگی ایران، ابتکار نظامی را بار دیگر به چنگ آورد. اما این کار در بهترین شرایط، به زمان احتیاج دارد. در حال حاضر، شک و تردید عمیقی نسبت به شعارهای متهورانه در مورد ادامه جنگ به وجود آمده است» [466] .
تحلیلهای ارائه شده مبنی بر تغییر استراتژی ایران، تنها عاملی بود که میتوانست علت عقب نشینی از حلبچه - بدون درگیری با نیروهای عراقی - را توضیح دهد، و اساسا، این تحلیلها متأثر از اظهارات آقای هاشمی بودند، زیرا وی آشکارا بر این مسئله تأکید کرد که استراتژی جنگی باید در قالب یک استراتژی کلی سیاسی و فرهنگی قرار داده شود. [467] رادیو امریکا نیز طی تفسیری در این باره، با اشاره به تغییر استراتژی ایران گفت:
«شکستهای نظامی باعث شد که رهبران ایران استراتژی خود را مورد تجدید
[ صفحه 141]
نظر قرار دهند» [468] .
رادیو لندن نیز به نقل از منابع آگاه برجستهترین تأثیر استراتژی جدید امریکا را تحکیم موضع این کشور در شورای امنیت سازمان ملل ذکر کرد [469] ، زیرا «در چنین شرایطی، ایران ضرورت و لزوم حمایت بین المللی را درک کرده است [470] .
افزایش تحرکات دیپلماتیک
واکنش ایران در برابر سرنگون شدن هواپیمای مسافربری «ایرباس» از طریق شکایت به شورای امنیت به جای اقدام تلافی جویانه، بازتاب گستردهای داشت. آقای هاشمی در مصاحبهای به عنوان جانشین فرماندهی کل قوا گفت:
«از همان اول اعلام کردیم که سیاست جمهوری اسلامی ایران در این مقطع فعلا مقابله با این نوع نیست، خوشبختانه اظهارات ما هم انعکاس وسیعی داشت.»
وی معتقد بود:
«نمیتوان انتظار معجزه از شورای امنیت داشت، ولی آنجا، جایی است که مردم به حرفها گوش میدهند و ما میتوانیم حرفهایی که با مردم دنیا داریم، از آن تریبون مطرح کنیم» [471] .
تفسیر جدید از نقش و جایگاه سازمان ملل و تغییر روش ایران با تکیه بر تحرکات دیپلماتیک، پیآمدهای مثبتی را در پی داشت. پیش از این، واکنش ایران در برابر قطعنامه 598 مانع از همدردی اعضای شورای امنیت با آن کشور میشد، ولی ماجرای کشته شدن 290 تن سرنشین یک هواپیمای مسافربری و نحوه برخورد جمهوری اسلامی باعث شد، ایران از حمایت تازهای در شورای امنیت برخوردار شود.
جمهوری اسلامی ایران در گزارشی، از اعضای شورای امنیت درخواست
[ صفحه 142]
کرد، ضمن محکوم کردن امریکا به دلیل حمله به هواپیمای غیرنظامی، اقدامات مؤثری برای امنیت و رفت و آمد این نوع هواپیماها اعمال کند. در این گزارش همچنین تأکید شده بود، امریکا را مجبور کنند هر چه زودتر نیروهایش را از آبهای خلیج فارس خارج کند [472] .
جلسه شورای امنیت، سرانجام با تأخیر، در 23 تیر 1367 با حضور نمایندگان کشورهای انگلیس، نپال، یوگسلاوی (پیشین)، شوروی (پیشین)، ایتالیا، فرانسه، چین، آرژانتین، ژاپن، آلمان غربی و الجزایر تشکیل شد. [473] در این نشست، وزیر خارجه وقت ایران به عنوان نماینده جمهوری اسلامی ایران و «جرج بوش»، معاون وقت رئیس جمهور امریکا و نامزد حزب جمهوری خواه، به عنوان نماینده دولت امریکا در این اجلاس شرکت کردند. [474] آقای ولایتی در سخنرانی 90 دقیقهای خود در این اجلاس، مواضع جمهوری اسلامی را بدون موضع گیری شدید و مستقیم علیه امریکا بیان کرد [475] .
رادیو امریکا در واکنش به سخنان وزیر خارجه ایران گفت:
«سخنرانی 90 دقیقهای دکتر ولایتی ظاهرا بسیار سخت بود ولی درهای مذاکره را نبست» [476] .
جرج بوش نماینده دولت امریکا نیز در سخنانی کوتاه، با ابراز تأسف شدید از تلفات جانی پرواز 655 «ایرانایر»، از ایران خواست، در همین جلسه موافقت خود را با قطعنامه 598 شورای امنیت اعلام کند. [477] این جلسه در ساعت 13: 30 پایان یافت و ادامه جلسه به صبح روز جمعه موکول شد.
طارق عزیز، وزیر خارجه وقت عراق در واکنش به سخنان جرج بوش گفت:
«در سخنرانی بوش عناصر مثبتی مانند برقراری ارتباط میان اوضاع عمومی منطقه و ادامه جنگ ایران و عراق بود.»
وی بوش را به دلیل این که ایران و عراق را در فراخوان خود برای اتمام جنگ در ردیف مساوی قرار داد، سرزنش کرد [478] .
[ صفحه 143]
روز جمعه 24 تیر 1367 دومین جلسه شورای امنیت درباره سرنگونی هواپیمای «ایرانایر» برگزار شد و در آن نمایندگان کشورهای عضو با ابراز تأسف از بروز این فاجعه، خواستار پایان جنگ عراق و ایران و تضمین هر چه بیشتر ایمنی پروازهای کشوری شدند.
جلسه بعدی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای رسیدگی به این حادثه روز دوشنبه تشکیل شد. [479] و طی آن، شورای امنیت با صدور قطعنامهای اندوه عمیق خود را به مناسبت سرنگون شدن هواپیمای مسافربری ایران ابراز داشت. [480] شورای امنیت در این قطعنامه نه تنها امریکا را محکوم نکرد، بلکه همچون امریکا، فاجعه اخیر را به منزله ضرورت دستیابی به صلح [481] دانسته و در یکی از بندهای اجرایی آن، لزوم پایان جنگ بر اساس قطعنامه 598 را مورد تأکید قرار داد. [482] در این حال، نماینده وقت ایران در سازمان ملل در واکنش به این قطعنامه گفت:
«هنگام درخواست رسیدگی به اقدام امریکا، ایران نسبت به روند تصمیم گیری در این شورا هیچ توهمی نداشت و ما میدانستیم که طرف مقصر خود در این شورا بر مسند قضاوت خواهد نشست، بنابراین میزان عدالتی که در تصمیم نهایی انتظار داشتیم، بسیار محدود و حساب شده بود.... علیرغم این نقایص، ما به نوبه خود آمادهایم با این قطعنامه کنار بیاییم» [483] .
مناسبات ایران - امریکا و ایران - شوروی در این مرحله قابل توجه بود. امریکاییها لازمه به دست گرفتن ابتکار عمل در جنگ ایران و عراق را موافقت ایران با قطعنامه 598 میدانستند و جرج بوش نماینده دولت امریکا این
[ صفحه 144]
موضوع را رسما ابراز کرده بود. ضمن این که «آرما کاست»، سخنگوی وزارت خارجه امریکا نیز در گفت و گو با شبکه سراسری «سی.بی.اس» اعتراف کرد:
«ما به طور یک جانبه سعی کردیم بر ایران فشار آورده و او را مجبور به پذیرش قطعنامه نماییم» [484] .
وی همچنین گفته بود:
«از هر گونه انعطاف ایران استقبال میکنیم اما ایران نمیتواند به انتخاب خود بخشهایی از قطعنامه را بپذیرد» [485] .
در این حال، مذاکره پیرامون آزادی گروگانهای امریکا در بیروت بیشترین شایعات را درباره مذاکرات پنهانی ایران و امریکا دامن زد. خبرگزاری آسوشیتدپرس به نقل از یک مجله لبنانی گزارش داد:
«مذاکراتی بین ایران و امریکا در یک کشور اروپایی ادامه داشته و قرار بوده است در قبال تغییر موضع سیاسی امریکا در جنگ خلیج[فارس]و در جهت منافع ایران، تعدادی از گروگانهای امریکایی در جنوب آزاد شوند» [486] .
در هر صورت آمادگی ایران برای میانجیگری در آزادی گروگانهای غربی شاید تأثیر بسزایی در پیدایش و گسترش این گونه شایعات داشت. در این راستا، «مارلین فینزواتر»، سخنگوی کاخ سفید بر اساس ملاحظات جدید گفت:
«امریکا مدت مدیدی است که تمایل به برقراری تماس با ایران دارد. ما این تمایل را در هر موقعیتی ابراز داشتیم.»
وی هدف مهم امریکا برای تماس مجدد با ایران را علاوه بر کمک به پایان دادن جنگ ایران و عراق، ترغیب ایران به فاصله گرفتن از سیاستهای بنیاد گرایانه و پیمودن روش معتدلتر ذکر کرد. [487] وی مدتی بعد، در سخنانی تأکید کرد:
[ صفحه 145]
«بر عهده ایران است که نخستین گام را در جهت عادی سازی روابط بردارد.»
وی تصریح نمود:
«از منابع گوناگون پیامهایی دریافت کردهاند که حاکی از آمادگی ایران جهت برقراری تماس بوده است و در حال حاضر نشانهای دال بر این که ایران آمادگی صحبت با ما را در شرایط فعلی داشته باشد، وجود ندارد» [488] .
در این حال، به نظر میرسد اظهارات دو تن از نظریه پردازان امریکایی نقش بسزایی در توجه امریکا به ایران داشته است. کسینجر، وزیر خارجه سابق امریکا طی مقالهای در هفته نامه نیوزویک با عنوان «زمان گفت و گو با ایران فرارسیده است»، نوشت:
«کمتر کشورهایی در جهان هستند که مانند ایران و ایالات متحده هیچ دلیلی برای نزاع و همه دلایل را برای دوستی و همکاری داشته باشند.»
در این مقاله آمده است:
«حفظ تمامیت ارضی و پیش رفت اقتصادی ایران یکی از منافع اصلی ایالات متحده میباشد.»
کسینجر در پایان تأکید میکند:
«پرزیدنت ریگان صمیمانه خواهان بهبود مناسبات میباشد» [489] .
برژینسکی، مشاور سابق کارتر در شورای امنیت نیز گفت:
«برای اثبات منطقه در حفظ منافع حیاتی امریکا، استقلال و تمامیت ارضی ایران، اهمیت مشابه پاکستان را دارد.»
وی پیش بینی کرد:
«در حال حاضر و احتمالا تا هنگامی که جنگ ایران و عراق متوقف نگردد، روابط امریکا و ایران همچنان خصمانه خواهد بود» [490] .
مناسبات ایران و شوروی در مرحله جدید متاثر از عوامل گوناگونی بود. از یک سو، مقامات مسکو برای رهایی از مخمصه افغانستان، به همکاری ایران
[ صفحه 146]
نیاز داشتند و از سوی دیگر، برای به دست گرفتن ابتکار عمل در جنگ ایران و عراق، با تحریم تسلیحاتی ایران که امریکا آن را پیگیری میکرد، مخالف بودند. در مورد موضوع نخست، خبرگزاری رویتر از مسکو گزارش داد که «یولی ورنتسف»، معاون اول وزیر خارجه شوروی در دیدارش از تهران از مقامهای ایرانی خواسته بود که در عادی شدن اوضاع افغانستان کمک کنند.
برابر گزارشهای منتشره، در این دیدار همچنین توافق شده بود که دو کشور به طور سازنده این مسئله را مورد بحث و بررسی قرار دهند. [491] در تداوم این توافق، سفر معاون وزیر خارجه ایران به شوروی همراه با موافقتهایی صورت گرفت. به گزارش رادیو مسکو، اتحاد شوروی اظهار امیدواری کرد که ایران در آزاد کردن نظامیان شوروی اسیر شده به دست مجاهدان افغانی، همکاری لازم را به عمل آورد [492] .
همان گونه که گفته شد، شوروی با تحریم تسلیحاتی ایران مخالف بود و این امر موجب میشد که عراقیها در مناسبتهای مختلف ناخشنودی خود را از این موضوع ابراز کنند، حتی به هنگام حضور «سعدون حمادی»، عضو شورای فرماندهی انقلاب عراق در مراسم جشن «روزهای دوستی شوروی و عراق» این موضوع بیان شد. با این حال، سخنگوی وزارت خارجه شوروی (پرفیلیف) گفت:
«قطعنامه 598 برای پایان دادن به این خونریزی کافی است.... و همان طور که میدانید، گنجاندن تحریمهای تسلیحاتی در پرونده سازمان ملل مؤثر نبوده و بیشتر در حد حرف است» [493] .
[ صفحه 147]
قطعنامه 598 از تصویب تا اجرا
اشاره
رک به: متن قطعنامه 598 در پایان همین فصل.
به دلیل اهمیت شرایط و وضعیتی که منجر به تصویب قطعنامه 598 شد، این موضوع در کتاب از شلمچه تا حلبچه، جلد چهارم از همین مجموعه مورد بررسی قرار گرفته است.
قطعنامه 598 و مواضع جهانی
جمهوری اسلامی ایران در 27 تیر 1367 با ارسال نامهای به دکوئیار، دبیر کل سازمان ملل رسما قطعنامه 598 را پذیرفت. این اقدام با توجه به رفتار و مواضع سازمان ملل که در طول جنگ هشت ساله، به غیر از موارد بسیار محدود و غیر اساسی، عملا به سود عراق رفتار میکرد، پرسشها و ابهامات فراوانی را مطرح کرد. ضمن این که در آن ایام، با سقوط فاو، روند نظامی جنگ نیز برخلاف سالهای گذشته به زیان ایران شد و عمیقا بر روش جدید سیاسی ایران تأثیر گذاشت.
اکنون که نزدیک به یازده سال از آن ایام سخت و سرنوشتساز میگذرد و با توجه به تغییراتی که در محیط بین المللی، منطقه و درون ایران صورت گرفته است، شاید بتوان تا اندازهای اقدام جمهوری اسلامی ایران را به عنوان یکی از پدیدههای بسیار مهم جنگ و انقلاب اسلامی [494] که علاوه بر تأثیر آن در پایان بخشیدن به جنگ، آثار و نتایجی را بر روند تحولات جامعه ایران بر جای گذاشته و خواهد گذاشت، مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار داد. در واقع، آن چه که مورد سؤال است، نحوه پایان دادن به جنگ در چارچوب قطعنامه 598 و علل موافقت جمهوری اسلامی ایران با آن میباشد. بسیار روشن است که هر گونه درگیری و جنگ، با هر میزان شدت و قدمت، سرانجام بر اساس شرایط و عواملی به پایان خواهد رسید. بنابراین، خاتمه یافتن جنگ به عنوان یک رویداد ضروری و اجتناب ناپذیر مورد سؤال نیست و نمیتوان انتظار داشت که جنگ میان دو کشور به صورت دائمی تداوم داشته
[ صفحه 148]
باشد، بلکه آن چه حائز اهمیت است، چگونگی پایان یافتن جنگ است که در خصوص جنگ عراق علیه ایران با اقدام ایران در پذیرش قطعنامه 598 تحقق یافت.
بر اساس ملاحظات یاد شده و با توجه به تغییر روش ایران در پایان بخشیدن به جنگ، لازم است که ابعاد این موضوع و روند تحولاتی که طی هشت سال با هدف پایان دادن به جنگ و با تکیه بر راه حلهای دیپلماتیک که شخصیتها، کشورها و مجامع بین المللی مطرح کردهاند و همچنین براساس کلیات مواضع و اقدامات جمهوری اسلامی در حد فاصل تصویب تا پذیرش قطعنامه، بررسی شود تا مواضع ایران در هنگام صدور این قطعنامه آشکار شده و هر گونه شایعهای مبنی بر مخالفت ایران با راهحلهای دیپلماتیک، از جمله صدور قطعنامه 598 برای پایان دادن به جنگ، رد شود.
مهمترین علت تداوم جنگ پس از فتح خرمشهر، متاثر از این موضوع بود که حامیان جهانی و منطقهای عراق، پذیرش برتری ایران به عراق و تامین خواستههای بر حق آن کشور را با توجه به پیآمدهایش، به زیان منافع خود و خلاف هدف اصلی وقوع جنگ ارزیابی میکردند. جمهوری اسلامی ایران پس از آزاد سازی مناطق اشغالی و فتح خرمشهر، همواره بر دو موضوع اساسی تأکید میکرد: نخست، «محکوم کردن عراق به عنوان متجاوز و مسئول جنگ» و دوم، «پرداخت غرامت به ایران به عنوان قربانی تجاوز.» با آن که خواستههای ایران کاملا منطقی و عادلانه بود، ولی بنا به ملاحظاتی، هیچ گاه این خواستهها به طور جدی مورد توجه سازمان ملل قرار نگرفت. امام راحل در پیام خود به حجاج بیت الله الحرام در سال 1366 در این باره فرمودند:
«دنیا از آغاز جنگ تاکنون در تمام مراحل دفاعی ما هیچ گاه با زبان عدالت و با بیطرفی با ما سخن نگفته است» [495] .
بنابراین، تمام تلاشها و فعالیتهای سیاسی - تبلیغاتی و نظامی ایران از
[ صفحه 149]
فتح خرمشهر تا پذیرش قطعنامه 598 با هدف تأمین خواستههای بر حق ایران انجام گرفت. کسب پیروزی نظامی با انجام سلسله عملیاتی که در مناطق مختلف صورت گرفت، برای تضمین خواستههای ایران و تحمیل آن به عراق و حامیان جهانی و منطقهای این کشور بود. در همان حال، تلاش برای بازداشتن ایران از پیروزی نظامی بر عراق یا دستیابی به پیروزی سیاسی بر پایه برتری نظامی، باعث شد تا فشارهای گوناگون و همه جانبهای بر ایران وارد شود. ایران به موازات تشدید این فشارها، در برابر وضعیت کاملا دوگانه و متضادی قرار گرفت، از یک سو، گسترش دامنه جنگ و تشدید فشارها و دشواریهایی که برای انجام عملیات نظامی گسترده با تضمین پیروزی وجود داشت، بیش از پیش جمهوری اسلامی ایران را در تنگنا قرار میداد و امکان تأمین خواستههایش را دشوار میساخت و از سوی دیگر، با توجه به برتری به دست آمده از پیروزیهای نظامی ایران بر عراق و خواستههای بر حق ایران، چشمپوشی از این خواستهها برای مسئولان و تصمیم گیرندگان کشور امکانپذیر نبود. همچنین، با توجه به افکار عمومی جامعه که رخدادهای جنگ را با حساسیت زیادی پیگیری میکردند، اقدام به این تصمیم با چرخش از استراتژی پیشین، با هزینه بسیار زیادی در جامعه همراه بود. البته، این مسئله به این معنا نبود که ایران بدون در نظر گرفتن اصول و مصالح، در برابر واقعیات تسلیم شود و یا بدون در نظر گرفتن واقعیات، تنها برخی اصول و مواضع پیشین را مورد تأکید قرار دهد، برخورد ایران با قطعنامه 598 و بعدها با فاجعه سقوط هواپیمای «ایرباس» مؤید این موضوع میباشد.
قطعنامه 598 تنها یک روز پیش از اولین اقدام امریکا در حفاظت از نفتکشهای کویت در 30 تیر 1366 تصویب شد و حضور نظامی امریکا در منطقه هیچ معنایی جز افزایش فشار به ایران به منظور پذیرفتن قطعنامه 598 نداشت. با وجود این که قطعنامه در شرایطی تصویب شد که ایران به دلیل در
[ صفحه 150]
اختیار داشتن مناطق نسبتا حساس در خاک عراق، از برتری قابل توجهی برخوردار بود ولی روح قطعنامه برای نجات عراق بود و به گونهای نسبتا محسوس، نیمنگاهی نیز به ایران داشت. برابر تمهیداتی که پیش از این صورت گرفته بود چنین پیش بینی شده بود که طرف امتناع کننده از پذیرش قطعنامه، با تحریم تسلیحاتی تنبیه و تحت فشار قرار گیرد. جمهوری اسلامی ایران بر پایه ملاحظاتی که وجود داشت، قطعنامه را رد نکرد و به روند مذاکره با دبیر کل سازمان ملل روی توافق نشان داد و این بدان معنا بود که ایران راه دیپلماتیک را برگزیده است [496] .
آقای هاشمی طی مصاحبهای، درباره برخورد سازمان ملل با تجاوز گفت:
«سازمان ملل اول متجاوزین را معرفی کند، قدم بعدی این است که با متجاوز چه باید بکنیم؟ این کار را یک دادگاه بکند. حال، این دادگاه بین المللی باشد یا منطقهای یا اسلامی که اعلام کند، مسئول جنگ کیست؟ وقتی این اعلام شد، ما نیاز زیادی به جنگ نداریم» [497] .
نظر به اهمیت این موضوع یکی از مقامهای ترکیه در دیدار خصوصی با یکی از مسئولان ایران گفت:
«شورای امنیت هیچ گاه دادگاهی که عراق را متجاوز اعلام کند، تشکیل نخواهد داد» [498] .
همزمان با حضور آیت الله خامنهای، رئیس جمهور وقت ایران در اجلاس عمومی سازمان ملل در شهریور 1366، ایشان در یک نشست مطبوعاتی با حضور اکثر رسانههای جهانی که در نیویورک برگزار شد، شرکت کردند. ایشان در پاسخ به پرسش یک خبرنگار در مورد چگونگی تنبیه متجاوز فرمودند:
«ما نوع تنبیه را به هیچ وجه از پیش تعیین نمیکنیم، اما اگر محکمهای عادل برقرار شود، ما احکام آن محکمه را قبول خواهیم کرد.»
[ صفحه 151]
ایشان همچنین در پاسخ به پرسش دیگری که عنوان شد «آیا در چارچوب قطعنامه 598 امکان صلح وجود دارد؟» گفتند:
«یقینا وجود دارد و ما فرمول استفاده از این قطعنامه را برای رسیدن به آتشبس تهیه کرده و در اختیار دبیر کل قرار دادهایم و نکته اصلی، تنبیه متجاوز است که اگر این مسئله حل شود، تمامی مسائل حل خواهد شد» [499] .
این اظهارات به روشنی نشان میداد که ایران بر راهحل دیپلماتیک، به موازات سایر راهحلها و نیز پذیرش قطعنامه 598 به صورت مشروط تأکید داشت. این برداشت حتی برای وزیر خارجه کشور غنا که در زمان تصویب قطعنامه 598 ریاست شورای امنیت را بر عهده داشت، آشکار شده بود، چنان که پس از دیدار با آیت الله خامنهای، در مصاحبهای با مطبوعات گفت:
«ایران قطعنامه را رد نکرده است» [500] .
ایران ضمن پذیرش مشروط قطعنامه 598 با ادامه گفت و گو با دبیر کل سازمان ملل، تمهیداتی را برای تغییر ترتیب برخی از بندهای قطعنامه پیگیری کرد. این مسئله باعث شد تا دبیر کل در ادامه تلاشهای خود و سفر به تهران و گفت و گوی نهایی با آیت الله خامنهای در سازمان ملل بیانیه خود را در یک جلسه مشورتی غیر علنی به اعضای شورای امنیت ارائه کند. در بند 3 این بیانیه آمده است:
«ایران برای شروع اجرای قطعنامه دو گام همزمان اولیه را ضروری میداند: الف- رعایت آتشبس، ب- برقراری یک هیئت بیطرف تحقیق.»
همچنین در بند 4 این بیانیه آمده است:
«به نظر ایران، اولین وظیفه این هیئت، شناسایی متجاوز است و وظیفه دوم این هیئت، تعیین عواقب مسئولیت میباشد» [501] .
دبیر کل در این جلسه در مورد نتایج مذاکره با عراق گزارش داد:
«عراق هیچ تغییری در موضع خود ندارد و روی اجرای قطعنامه به ترتیب
[ صفحه 152]
پاراگرافهای محتوایی اصرار دارد و عراق نسبت به تغییر اجرای مفاد آن مقاومت نموده و آن را رد خواهد کرد» [502] .
با این حال، فعالیتهای ایران مؤثر واقع شد و دبیر کل طرحی را تهیه کرد که به «طرح اجرایی دبیرکل» مشهور شد. رئوس کلی این طرح را دبیر کل در نامه مورخ 15 اکتبر 1987 میلادی (23 مهر 1366) اعلام کرد. [503] رادیو امریکا در گزارش خبری خود در این باره گفت:
«وی به ایران و عراق 15 روز فرصت داده است تا پاسخ خود را به طرح مبسوط وی درباره برقراری آتشبس ارائه دهند. دبیر کل گفت: «پنج عضو دائمی شورای امنیت، خواستار آتشبس همراه با عقب نشینی نیروها شدند» و مهمترین نکته طرح دبیر کل، تشکیل کمیته ویژه برای مشخص کردن آغاز کننده جنگ است» [504] .
بعدها، نماینده وقت ایران در سازمان ملل در این باره گفت:
«دیدگاه مثبت ایران نسبت به قطعنامه 598 اساسا به دلیل بندی بود که مهمترین خواسته ایران را تأمین میکرد، زیرا بند یاد شده دبیرکل را موظف میکرد، کمیتهای را برای تعیین متجاوز تشکیل دهد.»
پس از سفر دبیرکل به تهران، شورای امنیت سازمان ملل به دبیر کل مأموریت داد تا طرحی در زمینه اجرای قطعنامه 598 تهیه کند. طرح اجرایی دبیر کل برای قطعنامه 598 با جابهجا کردن بعضی از بندهای مستخرج از خود قطعنامه بود که نظرات ایران را تا حدودی تأمین میکرد، زیرا گام نخست در اجرای این طرح، تشکیل کمیتهای برای تعیین متجاوز بود. [505] عراقیها که با این اقدام مخالف بودند در یک موضع گیری صریح، اعلام کردند، با هر گونه تفکیک و جا به جایی در بندهای قطعنامه مخالف هستند. [506] صدام علاوه بر موضع گیری فوق، در دیدار با وزیر خارجه ژاپن گفت:
«موضع ایران را که عراق باید متجاوز شناخته شود و مجازات گردد، نخواهد
[ صفحه 153]
پذیرفت» [507] .
بعدها، طارق عزیز، وزیر خارجه وقت عراق نیز اعلام کرد، «عراق هر گونه تلاش برای تجدید نظر در متن و سلسله بندهای قطعنامه 598 را رد میکند» [508] .
ادامه درگیری ایران و امریکا در خلیج فارس در ماههای شهریور، مهر و آبان باعث شد تا امریکاییها طرح تحریم تسلیحاتی ایران را با مشارکت فعال انگلیس پیگیری کنند. در این حال، شورویها نظر به ماهیت تلاشهای امریکا، با این اقدام مخالف بودند. در این راستا، «پتروفسکی»، معاون وزارت خارجه شوروی در سفر به سازمان ملل، به خبرگزاری آسوشیتدپرس گفت:
«در حالی که امریکا مصرانه از شورای امنیت و آن کشور (شوروی) خواسته است که یک تحریم تسلیحاتی جهانی علیه ایران را مدنظر قرار دهد، کشورش میخواهد وقت بیشتری به مذاکرات داده شود....ایران و عراق دچار تشریک مساعی با شورای امنیت هستند و ما وضعیت اساسا جدیدی داریم» [509] .
در نیمه آذر 1366 دبیر کل سازمان ملل در پی مذاکره با نمایندگان ایران و عراق، در چکیده گزارش خود در این باره به شورای امنیت اعلام کرد، مذاکرات به بنبست عملی رسیده است. در این گزارش در مورد علل بنبست در مذاکرات آمده است:
«جمهوری اسلامی ایران به خاطر طرح مسئله غرامت و مرتبط کردن آن با مسئله عقب نشینی، از چارچوب قطعنامه 598 خارج شده است و عراق به خاطر اعلام لزوم اجرای متوالی و بیوقف آتشبس، عقب نشینی و مبادله کامل اسرا و یا لااقل، انفکاک پذیر نبودن آتشبس و عقب نشینی، از طرح اجرایی دبیرکل فاصله گرفته است» [510] .
بنابراین گزارش، ایران و عراق هر یک به نوعی در ایجاد بنبست در روند
[ صفحه 154]
مذاکرات مقصر قلمداد میشدند. این در شرایطی است که عراق با فرض این که ایران با قطعنامه 598 مخالفت خواهد کرد، برای دست یابی به موضع بهتر سیاسی، پذیرش قطعنامه را اعلام کرده بود ولی در عمل، با وجود این که از موضع ضعیفتری در صحنه نظامی برخوردار بود، به این دلیل که تمام تمهیدات بین المللی و منطقهای برای نجات آن سازمان دهی شده بود به مخالفت خود ادامه میداد. در همان حال، اگر چه جمهوری اسلامی ایران قطعنامه را به طور رسمی نپذیرفته بود، ولی با عدم رد آن و پذیرش گفت و گو در چارچوب قطعنامه 598 و براساس طرح اجرایی دبیرکل که مصوب شورای امنیت بود. عملا برای گشایش در روند صلح با هدف تأمین منابع ایران تلاش میکرد. بدیهی بود آن چه که موضع ایران را تقویت میکرد، تنها برتری نظامی بر عراق با استقرار در بخشی محدود ولی حساس در خاک عراق بود. بیگمان اعلام آتشبس و عقب نشینی به مرزهای بین المللی، به منزله خارج کردن برگ برنده ایران برای مذاکرات بود بیآن که هیچ تضمینی برای تأمین خواستههای ایران مبنی بر اعلام عراق به عنوان متجاوز و پرداخت غرامت وجود داشته باشد. مواضع یک سویه سازمان ملل در پشتیبانی از عراق همچون هفت سال گذشته تا تصویب قطعنامه 598 و بیاعتمادی ایران به عمل کرد و مواضع این سازمان و همچنین موقعیت برتر نظامی ایران، باعث شد تا جمهوری اسلامی ایران شرایط خود را برای پایان بخشیدن به جنگ مورد تأکید قرار دهد. بدون تردید اگر جمهوری اسلامی در چنان وضعیتی بدون هیچ تضمینی شرایط سازمان ملل را میپذیرفت، اکنون مهمترین پرسشی که مطرح میشد، «علل تاخیر در پذیرش قطعنامه» نبود، بلکه این پرسیده میشد که «چرا جمهوری اسلامی در شرایط برتر نظامی قطعنامهای را پذیرفت که نه تنها خواستههای ایران را تضمین نمیکرد، بلکه منافع طرف متجاوز را تامین میکرد؟»
[ صفحه 155]
تشدید فعالیت اعراب به ویژه پس از برگزاری کنفرانس سران عرب در اردن در آذر سال 1366، سبب گردید دامنه فشار به ایران تا اندازهای گسترش یابد. وزیر خارجه وقت عراق پس از این اجلاس در مصاحبه با رادیو فالانژهای لبنان گفت:
«کنفرانس سران عرب در اردن، ایران را تکان داد و در تنگنای شدیدی قرار داد و عراق امیدوار است فشارهای جدیدی برای اجرای قطعنامه 598 از سوی کشورهای عرب و جهان علیه ایران وارد گردد.»
وی با انتقاد از موضع شوروی گفت:
«کشورهای غربی و امریکا حاضرند تا فشارهای خود را علیه ایران افزایش دهند ولی شوروی با ادامه سیاستهای محتاطانه خود هنوز موضع سیاسی خود را در این خصوص اتخاذ نکرده است» [511] .
گزارش دبیرکل سازمان ملل به شورای امنیت مبنی بر بنبست در مذاکرات، سبب شد تا در 3 دی 1366 (24 دسامبر 1988) بر اثر فشار امریکا و اعراب و در حالی که ریاست شورا بر عهده شوروی بود بیانیهای صادر شود که در آن علاوه بر «لزوم ادامه تلاشهای دبیرکل» بر برداشتن قدمهایی از جانب شورا برای اجرای بند 10 قطعنامه - که به تحریم نظامی به ویژه علیه جمهوری اسلامی ایران اشاره دارد - تأکید شده بود. [512] پس از انتشار این بیانیه، جمهوری اسلامی نسبت به آن اعتراض و اعلام کرد:
«پذیرفتن طرح دبیرکل از جانب جمهوری اسلامی ایران در واقع گامی فراتر از مسئله پذیرش قطعنامه است. در حالی که قطعنامه از ضعفهای اصولی برخوردار است.» [513] .
در شرایطی که انگلیس ریاست شورا را بر عهده گرفته بود، به نمایندگی جمهوری اسلامی اعلام کرد:
«ما به عنوان رئیس به موازات تحرکات دبیر کل، جهت اقدامات دیگر (مقدمات
[ صفحه 156]
تحریم تسلیحاتی ایران) تلاش میکنیم» [514] .
به موازات احتمال تحریم تسلیحاتی ایران، نمایندگان وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران به رؤسای سه قوه پیشنهاد کردند، آقای ولایتی به مسکو سفر کند تا با افزایش حجم تحرکات دیپلماتیک، اقدامات احتمالی برای تحریم تسلیحاتی ایران خنثی شود. سرانجام، پس از بحثهایی که انجام گرفت، قرار شد تا معاون وقت اروپا و امریکای وزارتخارجه، با سفر به مسکو، چین، فرانسه و به ویژه انگلیس، گفت و گو و مذاکرات بیشتری انجام دهد و همچنین مطرح شد که لازم است با کشورهایی، چون ژاپن، آلمان و ایتالیا که روابط خوبی با ایران دارند، گفت و گوهایی به عمل آید. در ادامه فعالیتها مقرر شد، با سفر و ارسال پیام به کشورهای نپال، غنا، آرژانتین، برزیل، زامبیا و سنگال که از اعضای غیردائم وقت شورای امنیت بودند، نیز مذاکره شود [515] .
همچنین، وزیر خارجه وقت ایران در نامهای به دبیرکل سازمان ملل، نوشت:
«ایران از اجرای قطعنامه 598 شورای امنیت به طور کلی و به هم پیوسته پشتیبانی میکند. تعیین روز D [516] (اشاره به طرح اجرایی دبیر کل) باید با شروع آتشبس و کار بر روی تعیین هیئت بیطرف همراه باشد» [517] .
با توجه به این که، ریاست ادواری شورای امنیت از اول فوریه (12 بهمن) به امریکا واگذار میشد، احتمال تحریم تسلیحاتی و افزایش فشار بر ایران، قوت میگرفت. در همین حال نماینده شوروی در سازمان ملل در 3 بهمن 1366 اعلام کرد:
«نامه وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران (مورخ 29 دی 1366) نکات مثبت و خوبی داشته است که مهمترین آنها قبول رسمی برنامه اجرایی دبیرکل میباشد و جمهوری اسلامی ایران انعطاف پذیری خود را اثبات نموده است» [518] .
در ادامه فعالیتهای سیاسی ایران، نماینده جمهوری اسلامی در اسفند
[ صفحه 157]
1366 در گفت و گو با دبیرکل گفت:
«قطعنامه 598 درخواست پذیرش رسمی از طرفین ندارد و قطعنامه فقط به اجرای مفاد خود عنایت دارد و جمهوری اسلامی قبول نموده است که بر اساس طرح دبیرکل، قطعنامه اجرا گردد» [519] .
دبیرکل نیز در پاسخ به اظهارات نماینده جمهوری اسلامی ایران گفت:
«مذاکرات باید در چهارچوب چهار نکته مندرج در دستور جلسه صورت گیرد: 1- آتشبس 2- کمیته بیطرف 3- بازگشت به مرزهای بین المللی 4- پرداخت غرامت» [520] .
در این دیدار، ایران بار دیگر تأکید کرد:
«جمهوری اسلامی ایران حاضر نیست بازگشت نیروها به مرحله اولیه ارتقا پیدا نماید بازگشت نیروها مهمترین برگ برنده در دست ما است و حاضر نیستیم بدون دریافت ضمانتهای لازم و رسیدن به حقوق خود، آن را از دست بدهیم» [521] .
همچنین در 3 اسفند 1366 نماینده ایران با سفیر انگلیس در سازمان ملل دیدار کرد که اظهارات طرف انگلیسی با توجه به برداشتی که از مواضع ایران نسبت به قطعنامه 598 داشت، بسیار قابل ملاحظه است. وی در این ملاقات گفت:
«ما در عین حال که انعطاف اخیر ایران را در مذاکرات با دبیرکل درک میکنیم، نمیفهمیم چرا حاضر به قبول قطعنامه 598 نیست؟... شما انعطاف خود را خیلی به تدریج و ذره ذره خرج کردهاید، در حالی که اگر یک جا میگفتید، اهمیت و انعطاف شما بیشتر روشن میگردید!» [522] .
عراق چون روند اخیر را به زیان خود میدید، علاوه بر مخالفت با طرح اجرایی دبیرکل، از 19 اسفند 1366 حملات موشکی به مناطق غیرنظامی در تهران را افزایش داد تا فضای هر گونه تحرک دیپلماتیک به شدت مسموم
[ صفحه 158]
شود. در همان حال بر اثر فعالیتهایی که انجام شد طرح تحریم تسلیحاتی ایران به تعویق افتاد و وزیر خارجه ایران در نامهای به دبیرکل سازمان ملل به صراحت اعلام کرد:
«دولتم بر این عقیده بود که طرح دبیر کل بر مبنا و جهت اجرای قطعنامه 598 تنظیم شده است و بنابراین، پذیرش آن (طرح اجرایی) مساوی با پذیرش قطعنامه 598 است» [523] .
برابر این سند ایران اگر نه رسمی ولی عملا قطعنامه 598 را پذیرفته بود سفیر جمهوری اسلامی در سازمان ملل در گفت و گو با شبکه تلویزیونی» A.B.C«امریکا گفت:
«جمهوری اسلامی ایران اجرای قطعنامه 598 را میپذیرد و بنابراین، ما آمادگی خود برای همکاری با دبیرکل جهت اجرای آن را اعلام مینماییم» [524] .
این شبکه تلویزیونی به نقل از منابع دیپلماتیک افزود:
«سفیر ایران در سازمان ملل روز 13 اسفند 1366 با تسلیم یادداشتی به رئیس شورای امنیت اعلام نمود که ایران قطعنامه 598 درباره آتشبس میان ایران و رژیم بعث، عقب نشینی نیروهای طرفین به مرزهای بین المللی، تبادل اسرا و تشکیل کمیسیونی جهت شناسایی آغازگر جنگ را پذیرفته است و پرزدکوئیار را برای ترتیب دادن آن به منطقه دعوت کرد» [525] .
در این حال، دولت عراق در حالی که حملات موشکی به مردم بیدفاع و غیرنظامی را ادامه میداد، در اطلاعیه نظامی خود اعلام کرد:
«حملات علیه ایران تا زمان موافقت رهبران این کشور با استقرار یک آتشبس ادامه خواهد داشت» [526] .
در اوایل سال 1367 در شرایطی که ایران عملیات والفجر 1 را در منطقه عمومی حلبچه انجام داد آقای «محلاتی» (سفیر ایران در سازمان ملل)، پس از بازگشت از نیویورک، در نامهای به معاونت سیاسی نخستوزیر نوشت:
[ صفحه 159]
«نفس قبول قطعنامه 598 از نظر حقوقی و اجرایی با موضع جمهوری اسلامی نسبت به آمادگی برای اجرای قطعنامه هیچ تفاوتی ندارد.»
وی در مورد ارسال نامه وزیر خارجه و اثرات آن افزود:
«این نامه باعث شد که تصویب قطعنامه تحریم تسلیحاتی از طرف شورای امنیت که قطعی و محرز بود به تعویق افتد و بهانه از دست امریکا گرفته شود» [527] .
بمباران شیمیایی مردم حلبچه و ابعاد این فاجعه انسانی، سازمان ملل را به واکنش واداشت. اعزام یک هیئت کارشناسی و تشکیل جلسه شورای امنیت 50 روز پس از جنایت عراق در حلبچه در 19 خرداد 1367 منجر به صدور قطعنامه 612 شد، بدون این که محدودیت عراق در آن تصریح شود! دبیرکل سازمان ملل بدون توجه به حادثهای که رخ داده بود، طرح جدیدی را ارائه کرد که در رادیو «مونت کارلو» منعکس شد. [528] همزمان، حمله عراق به فاو و بازپس گیری این منطقه، مقدمات تغییر شرایط به سود عراق و به زیان ایران را فراهم کرد. به موازات این تحولات، «ورنون والترز»، نماینده دائمی امریکا در سازمان ملل اعلام کرد:
«امریکا، انگلیس و فرانسه مایلند شورای امنیت قطعنامه فوری در مورد اعمال تحریم تسلیحاتی علیه طرفی که از برقراری آتشبس در جنگ خلیج[فارس]سرباز میزند را صادر نماید.... چین و شوروی، معتقدند باید فرصت بیشتری به دبیرکل داده شود تا در راه دستیابی به یک حل و فصل مبتنی بر مذاکره تلاش کند» [529] .
دبیرکل سازمان ملل پیشنهاد جدید خود مبنی بر گفت و گو در سطح کارشناسان دو کشور ایران و عراق را ارائه کرد. در این باره رادیو امریکا گفت:
«در طرح جدید به دو کشور پیشنهاد شده است، در خرداد مذاکرات به مدت سه هفته در یک محیط خصوصی برگزار شود و در پایان، دبیرکل تقویم به اجرا گذاردن طرح صلح را آماده خواهد کرد» [530] .
[ صفحه 160]
در نخستین واکنش به پیشنهاد دبیر کل، عراقیها که اوضاع را به سود خود ارزیابی میکردند در نامهای که طارق عزیز، وزیر خارجه وقت عراق به دکوئیار نوشته بود، تصریح کردند:
«عراق معتقد است، گفت و گوها میبایست در سطح وزیر ادامه یابد نه در سطح کارشناس، زیرا حل و فصل جنگ یک مسئله کاملا سیاسی است» [531] .
عراقیها بار دیگر بر شرایط پنجگانه خود - که پیش از این صدام اعلام کرده بود - تأکید کردند. ایران نیز در واکنش به پیشنهاد دبیرکل، در نامهای که در 10 خرداد 1367 وزیر خارجه وقت ایران نوشت، تأکید کرد:
«ما از پیشنهاد شما استقبال کرده و آمادهایم در مذاکراتی که در نیویورک با اعضای دبیرخانه بر اساس پیشنهاد شما انجام میگیرد، شرکت کنیم.»
در این نامه آمده است:
«مهمترین گام اولیه در شروع اجرای طرح شما که همان تشکیل یک کمیته بیطرف برای تعیین متجاوز است، هنوز برداشته نشده است و همان گونه که ما مکررا و موکدا در مذاکرات قبلی با شما پافشاری کردیم، مستلزم هر گونه راه حل سیاسی، تعیین متجاوز در گام نخست میباشد» [532] .
اما دبیرکل معتقد بود، چون در نامه ایران به پذیرش قطعنامه 598 صریحا اشاره نشده است، این امر دست و پایش را خواهد بست. [533] وزیر خارجه ایران نیز در پاسخ به دبیرکل گفت:
«یک سال پیش در سفرتان به تهران که پیشنهاد تشکیل نهاد اعلام متجاوز را آوردید، ما برخورد داشتیم، ولی ادامه این کار از طرف شما متوقف شد که ما دلیل آن را نمیدانیم» [534] .
بازتاب مذاکرات و مواضع جدید ایران، برخی انتقادات نسبت به مواضع و عمل کرد وزارت خارجه را در پی داشت. آیت الله خامنهای در خطبههای نماز جمعه با بیان مواضع ایران، به انتقادات اخیر پاسخ داده و تصریح کردند:
[ صفحه 161]
«ما اصراری نداریم بر این که حتما باید با جنگ این مقصود عملی شود. اگر آنها مقاصد ما را برآورده میکردند، ما حرفی نداشتیم. منتهی به تجربه معلوم شده که اینها نمیکنند.... البته راه حرکت سیاسی را هم هرگز نمیبندیم. بعضیها شایعه میکنند که این کارهای سیاسی با جنگ منافات دارد، خیر! ابدا منافات ندارد.!
ایشان در تأیید ضرورت کار سیاسی به موازات کار نظامی گفتند:
«اگر ما قدرت جنگ نداشته باشیم، کار سیاسی ممکن است اثر کند که باز هم نمیگوییم حتما اثر خواهد کرد، چون واقعا هیچ اطمینانی به این محافل بین المللی نمیشود داشت، چون امریکا و دشمنان ما بر این محافل تسلط دارند. ما به همه گفتیم، قطعنامه 598 را امریکا علم کرد، منتهی ما که این قطعنامه را رد نکردیم، چون نکات مثبتی را در آن گنجانده بودند. ما آن نکات مثبت را نگه داشتیم اما قبول هم نکردیم، چون نکات منفی هم دارد» [535] .
«جان لیتل» فرستاده کلیسای «کانتربری» و هیئت همراه در سفر به تهران و پس از مذاکره با مسئولان ایرانی گفت:
«ایران دیگر خواستار سرنگونی صدام نیست و خود را مقید به این تأکید کرده[است]ولی ایران به تضمینهای سیاسی احتیاج دارد که رهبر عراق دیگر جنگ را از سر نگیرد.»
وی به نقل از لاریجانی گفت:
«اکنون راهحل سیاسی غالب است و بر ملاحظات نظامی ارجح است» [536] .
آقای هاشمی نیز در مصاحبهای تلویزیونی مواضع جدید ایران را بیان کرد:
«ما نباید اجازه دهیم که دشمن در دنیا بتواند ما را به عنوان جنگ طلب و صدام را به عنوان صلحجو معرفی کند.... هر گاه سخن از پیروزی در میدان نبرد به میان میآید بر موضوع لزوم جنگ از راه غیرنظامی هم تأکید شود» [537] .
سرنگون شدن هواپیمای ایرباس ایران به وسیله ناو هواپیما بر «وینسنس» در
[ صفحه 162]
12 تیر 1366 و درخواست ایران برای تشکیل جلسه فوقالعاده شورای امنیت روند گفت و گو درباره اقدام تجاوزکارانه امریکا و همچنین مسئله پایان دادن به جنگ را تسریع کرد [538] در 12 تیر 1367 آقای هاشمی طی مصاحبهای، ضمن اعلام عقب نشینی نیروهای ایران از حلبچه و برخی خطوط دفاعی، به لحاظ شرایط جدید گفت:
«استراتژی جدید ما سیاسی، نظامی و فرهنگی است» [539] .
پاسخ رسمی جمهوری اسلامی ایران به قطعنامه 598
پس از عقب نشینی ایران از برخی مناطق همچون حلبچه در 22 تیر 1367، ادامه حملههای عراق و تشدید فشار بین المللی به ایران، سلسله جلساتی در داخل کشور با هدف اتخاذ تصمیم نهایی درباره جنگ تشکیل شد. در نشست مشترک رؤسای سه قوه، مجلس خبرگان و شورای نگهبان شرایط سیاسی - نظامی کشور مورد بررسی قرار گرفت. [540] امام راحل نیز در روز پنج شنبه و جمعه، 23 و 24 تیرماه مشورتهایی را به صورت جداگانه انجام دادند. ولی نشست اصلی بر اساس دستور امام و با حضور چهل تن از شخصیتهای مهم کشور در روز شنبه 25 تیر 1367، تشکیل شد. امام در پیامی به این جلسه که مرحوم حاج سید احمد خمینی قرائت کرد، ضمن بیان نظرات خود، تصمیم گیری در مورد آینده جنگ را به جلسه واگذار کردند. [541] چند روز پس از آن آقای هاشمی در این باره گفت:
«طی دو سه روزه گذشته، جلسات متعددی با حضور سران کشور تشکیل شده و جمعبندی تمام این جلسات به حضور امام رسیده است. طی بحثهایی که صورت گرفت، مجموعه شرایط، جمهوری اسلامی را به این نتیجه رساند که برای مصلحت انقلاب قطعنامه 598 پذیرفته شود.... ایران تا به حال خواستار
[ صفحه 163]
آن بود که ابتدا کمیته تعیین متجاوز تعیین شود ولی فعلا با توجه به شرایط جدیدی که پیش آمده است، از آن شرط خود صرف نظر کردهایم.... وقتی به ما اطمینان دادند که ترکیب کمیته تعیین متجاوز به گونهای خواهد بود که واقعا به حق رسیدگی میکند، ما از شرط قبلی خود صرف نظر کردیم» [542] .
بدین ترتیب، در جلسهای که به ریاست رئیس جمهور وقت، آیت الله خامنهای و با حضور مسئولان عالی رتبه کشور در 26 تیر 1367 تشکیل شد، پایان جنگ با پذیرش قطعنامه 598 به تصویب رسید [543] و امام راحل بر آن صحه گذاشتند و پذیرفتند که قبول قطعنامه به صلاح نظام و انقلاب است. [544] در پی این تصمیم رئیس جمهور در نامهای به دبیرکل سازمان ملل نوشتند:
«ایران تصمیم گرفته است که رسما قطعنامه 598 شورای امنیت را به خاطر اهمیتی که برای حفظ جان انسانها، برقراری عدالت و صلح و امنیت منطقه و بین المللی قائل است، بپذیرد» [545] .
خاویر پرزدکوئیار، دبیرکل سازمان ملل نیز روز دوشنبه اعلام کرد، ایران قطعنامه 598 را رسما و بدون قید و شرط پذیرفته است. [546] وی بلافاصله از رئیس شورای امنیت درخواست کرد تا اعضای شورای امنیت را برای مشورت گرد هم آورد. [547] وی همچنین، اظهار امیدواری کرد که یک هفته تا ده روز دیگر آتشبس برقرار شود. [548] همچنین، محلاتی، نماینده وقت جمهوری اسلامی در سازمان ملل با خوشبینی اعلام کرد:
«تصور نمیکنم عراقیها در شرایطی باشند که بتوانند در برابر پایان بخشیدن به جنگ مقاومت کنند» [549] .
بازتاب پذیرش قطعنامه 598 در ایران
واحد پخش خبر رادیو در ساعت 2 بعدازظهر 27 تیر 1367 بدون هیچ
[ صفحه 164]
مقدمهای اعلام کرد، جمهوری اسلامی ایران قطعنامه 598 شورای امنیت را قبول کرده است. مردم، به ویژه رزمندگان و افراد حزب اللهی و متدین و تمام کسانی که در داخل و خارج کشور نسبت به نظام جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی تعلق خاطر داشتند، با انتشار این خبر، شگفتزده و کاملا غافلگیر شدند و موجی از نگرانی در میان مردم پدید آمد. [550] برابر گزارش خبرگزاری جمهوری اسلامی، در نخستین ساعات حتی برای بسیاری از مردم این اقدام قابل قبول نبود و قطرات اشک و چهرههای برافروخته آنها حکایت از همین مسئله داشت. [551] همچنین بیشتر کسانی که خبر نیمروزی رادیو را نشنیده بودند، بیانیه جمهوری اسلامی را شایعهای بیاساس و دور از سیاست مسئولان خواندند. حتی شایعه شده بود که به دلیل فوت امام قطعنامه پذیرفته شده است! [552] .
واکنش اولیه مردم در داخل کشور حکایت از اهمیت موضوع و نشان دهنده احساس ناباوری درباره آن بود. پیش از این نیز، پس از سقوط فاو و بازپس گیری برخی از مناطق تصرف شده به دست ارتش عراق، نوعی ابهام و ناباوری در میان مردم دیده میشد که با اعلام موافقت ایران با قطعنامه 598 این پدیده در ابعاد گستردهتری بار دیگر آشکار شد. باورهای مردم در خصوص جنگ که حاصل تبلیغات موجود مبنی بر برتری قوای خودی و ضعف دشمن بود باعث شد به تدریج میان درک مردم و واقعیات صحنه جنگ شکاف نسبتا عمیقی به وجود آید که در نتیجه، برتری نظامی عراق در ماههای پایانی و قبول قطعنامه 598 به وسیله ایران قابل فهم و هضم نبود.
با توجه به اهمیت تبیین پذیرش قطعنامه 598 برای مردم، رهبر فقید انقلاب اسلامی، امام خمینی (رحمة الله علیه) در پیام استقامت که به مناسبت فرارسیدن ایام حج تنظیم شده بود، توضیحاتی را فرمودند که بیشک موجب توجیه و التیام مردم، به ویژه رزمندگان اسلام شد که در غیر این صورت،
[ صفحه 165]
امکان مهار اوضاع در داخل کشور و جبهههای جنگ بسیار دشوار میشد. امام در این پیام در مورد علت قبول قطعنامه فرمودند:
«قبول قطعنامه که حقیقتا مسئله بسیار تلخ و ناگواری برای همه و خصوصا برای من بود، این است که من تا چند روز قبل معتقد به همان شیوه دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بودم و مصلحت نظام و کشور و انقلاب را در اجرای آن میدیدم، ولی به واسطه حوادث و عواملی که از ذکر آن فعلا خودداری میکنم و به امید خداوند در آینده روشن خواهد شد و با توجه به نظر تمامی کارشناسان سیاسی - نظامی سطح بالای کشور که من به تعهد و دلسوزی و صداقت آنان اعتماد دارم با قبول قطعنامه و آتشبس موافقت نمودم و در مقطع کنونی آن را به مصلحت انقلاب و نظام میدانم» [553] .
امام در این پیام علل پذیرش قطعنامه را تغییر شرایط بیان کردند ولی به دلیل مصالحی از ذکر آن خودداری و اظهار امیدواری کردند در آینده روشن شود.
امام در آن وضعیت ملتهب و دشوار برای جلوگیری از تشدید چند دستگی و بحران در کشور، بهترین روش را انتخاب کرده و از بیان مسائلی که بخشی از آنها ریشه در گذشته داشتند، خودداری کردند تا جمهوری اسلامی ایران بتواند استراتژی جدید خود را که ناشی از وضعیت سیاسی - نظامی جدید بود به خوبی پیگیری کرده و به موفقیت برساند و این هدف جز با وحدت و انسجام داخلی دست یافتنی نبود. امام در بخش دیگری از پیام خود با توجه به ضرورت پشت سر نهادن این مرحله حساس، فرمودند:
«در این روزها ممکن است بسیاری از افراد به خاطر احساسات و عواطف خود صحبت از چراها و بایدها و نبایدها کنند که هر چند این مسئله به خودی خود یک ارزش بسیار زیباست، اما اکنون وقت پرداختن به آن نیست.»
امام بار دیگر با تعبیر دیگری درباره تلخی پذیرش قطعنامه فرمودند:
[ صفحه 166]
«قبول این مسئله[قطعنامه]برای من از زهر کشندهتر است، ولی راضی به رضای خدایم و برای رضایت او این جرعه را نوشیدم.»
سپس امام اظهار امیدواری کردند، تلخی این روزها به شیرینی فرج حضرت بقیة الله (ارواحنالتراب مقدمه الفداء) و رسیدن به لقای حق جبران شود [554] .
در این حال، اظهارات برخی از شخصیتها و مسئولان نظام برای ایجاد اطمینان نسبت به پیآمدهای پذیرش قطعنامه 598 قابل توجه بود. آیت الله خامنهای در نماز جمعه تهران فرمودند:
«پذیرفتن این قطعنامه معنای برگشت از شعارهای اصولی انقلاب اسلامی نیست» [555] .
حجت الاسلام کروبی، نایب رئیس وقت مجلس شورای اسلامی نیز گفت:
«پذیرش آتشبس برای حفظ انقلاب است و جنگ هم برای حفظ انقلاب میباشد» [556] .
آقای هاشمی، جانشین فرماندهی کل قوا نیز این اقدام را به مصلحت انقلاب و نظام و در جهت مصالح اسلام و امت خواند. وی ابراز امیدواری کرد:
«در صورتی که عراق پس از این از قبول قطعنامه 598 خودداری کند، این به نفع ما خواهد بود، زیرا حربه عوام فریبانهای از عراق گرفته خواهد شد و دنیا نیز دیگر نمیتواند بگوید، ایران قطعنامه را قبول نکرده است.»
آقای هاشمی این اقدام را یک «گام سیاسی مؤثر» عنوان کرد و گفت:
«من امکان رسیدن به صلح و آرامش را بعید نمیدانم، ولی نسبت به آن هم زیاد خوشبین نیستم» [557] .
اقدام ایران در پذیرش قطعنامه 598، علاوه بر داخل، بازتاب نسبتا گستردهای در کشورها و رسانههای خبری جهان داشت. سخنگوی وزارت خارجه امریکا با استقبال از اقدام ایران، گفت:
«این اولین گام در راه صلح است.... تأکید ما بر اجرای کامل قطعنامه 598
[ صفحه 167]
است و ایالات متحده در این راه تلاش خواهد کرد» [558] .
امریکاییها که تصمیم ایران را به منزله پیروزی مهم برای سیاست خارجی ریگان ارزیابی میکردند [559] ، کارشکنی در اجرای قطعنامه را به معنای مقابله با دستآوردهای سیاست خارجی امریکا دانسته و در اندیشه تلاش برای سازمان دهی فشار بین المللی بر طرف خاطی و متمرد بودند. [560] سخنگوی وزارت خارجه امریکا با توجه به اقدام ایران در پذیرش قطعنامه گفت:
«حال که ایران قطعنامه آتشبس را پذیرفته است، کوششهای امریکا برای تحمیل آن بر ایران به کنار گذارده خواهد شد» [561] .
در این حال، «شولتز»، وزیر خارجه امریکا اعلام کرد:
«امریکا مایل به تجدید مناسبات مستقیم با نمایندگان معتبر دولت تهران است» [562] .
مقامات وزارت خارجه امریکا معتقد بودند در عین حالی که قبول قطعنامه میتوانست به رفع موانع در روابط ایران و امریکا کمک نماید ولی سه مسئله همچنان به عنوان موانع اصلی بر سر راه رابطه با تهران وجود داشت که گروگان گیری در لبنان یکی از آن مسائل بود [563] .
شورویها نیز با اعلام رضایت عمیق خود از تصمیم تهران تأکید کردند، رهبران شوروی بارها در سطوح مختلف مسئولان ایران را به قبول قطعنامه 598 دعوت کرده بودند. [564] معاون وزیر خارجه انگلیس هم با توجه به واکنشهای عراق تأکید کرد:
«باید در این زمینه مواظب باشیم و قبل از اتمام بازی، توپ را رها نکنیم.... اکنون باید دید که عراق نیز آماده پذیرفتن طرح اجرایی دبیرکل سازمان ملل هست یا نه؟» [565] .
«گنشر»، وزیر خارجه وقت آلمان نیز تصمیم ایران را سرنوشت ساز و گامی
[ صفحه 168]
برای پایان جنگ خواند و در سخنانی گفت:
«شخصا در مذاکرات مقدماتی برای قبول قطعنامه 598 شورای امنیت سازمان ملل توسط ایران شرکت داشته است» [566] .
کشورهای منطقه با توجه به روند رو به گسترش جنگ در منطقه خلیج فارس، تصمیم ایران را به منزله یک گام اساسی و جدی برای پایان دادن به جنگ ارزیابی و از آن استقبال کردند و در این میان، بیش از همه دولتهای کویت و سعودی از اقدام ایران تسکین یافتند [567] .
«عوامل پذیرش قطعنامه 598» از سوی ایران، به صورت گستردهای مورد تجزیه و تحلیل تحلیل گران و کارشناسان مسائل منطقه و جنگ ایران و عراق قرار گرفت و در رسانههای خبری منعکس شد. آنچه مورد توجه این تحلیلها بود شامل عوامل نظامی در صحنه جنگ و عوامل مؤثر داخلی ایران میشد. عوامل دیگری نیز وجود داشت که به آنها اشاره خواهد شد.
در میان عوامل نظامی، «استراتژی نیرومند عراق» [568] در مقایسه با ایران و در نتیجه، شکستهای نظامی ایران [569] در جبههها و کاهش روحیه نیروهای نظامی ایران [570] بیش از همه مؤثر بوده است، زیرا برتری عراق سبب شد تا این احساس در ایران به وجود آید که راهحل نظامی برای پایان جنگ امکان پذیر نیست. همچنین پیروزیهای نظامی عراق عملا یکی از مواد قطعنامه 598 مبنی بر عقب نشینی به مرزهای پیش از جنگ را تحقق بخشید [571] و زمینههای پایان جنگ را فراهم ساخت. افزون بر این، توانایی عراق برای کشاندن جنگ به داخل خاک ایران که با حمله به دهلران صورت گرفت [572] ، موجب نگرانی ایران شده بود. همچنین، عدم دستیابی به نتایج قطعی و تعیین کننده در حملات پر هزینه و پر تلفات سال گذشته آن (1365) به شهر بندری بصره، جمهوری اسلامی ایران را به این نتیجه رساند که قادر به پیروزی در جنگ نیست. [573] «پدیده جنگ شهرها»، استفاده فزاینده و
[ صفحه 169]
موفقیت آمیز عراق از جنگافزارهای شیمیایی و حملات عراق علیه تأسیسات نفتی و خطوط کشتیرانی ایران که باعث کاهش بنیه اقتصادی ایران شد [574] ، از دیگر عوامل نظامی در پذیرش قطعنامه شورای امنیت از سوی ایران بودند.
آن چه به عنوان عوامل داخلی ایران برای پذیرش قطعنامه ذکر شده است عمدتا شامل «اوضاع نابسامان و وخیم اقتصادی ایران» [575] ، «انزوای سیاسی ایران» [576] ، «اختلافات داخلی» [577] و وجود نوعی مبارزه قدرت [578] و افزایش قدرت میانهروها در دستگاه حکومت ایران [579] میباشد. برخی از تحلیل گران نیز با توجه به خبرهای موجود مبنی بر تماسهای محرمانه میان مقامات ایران و امریکا به منظور دستیابی به «تضمین» در خصوص موافقت رسمی ایران با قطعنامه 598، [580] بر این مسئله پافشاری میکردند که ایران بر اثر فشارهای امریکا قطعنامه 598 را پذیرفت. امریکاییها نیز چنان که پیش از این اشاره شد این رخداد را به منزله پیروزی در سیاست خارجی خود ارزیابی کردند. «هارولد براون»، وزیر دفاع سابق امریکا با توجه به ملاحظات موجود، حضور امریکا را دارای اثر ذکر کرد ولی در همان حال گفت:
«ما در امریکا همواره خود را علت همه چیز میدانیم، اما واقعیت این طور نیست» [581] .
برخی از تحلیل گران علاوه بر تأثیر حضور امریکا در منطقه، پشتیبانی یک جانبه این کشور از عراق و کمکهای اطلاعاتی [582] به آن را در اتخاذ تصمیم ایران مؤثر میدانستند. [583] در مقابل گروهی دیگر از صاحب نظران معتقد بودند که این گونه تحلیلها اساسا با هدف مخدوش کردن صلحجویی ایران است [584] ، زیرا از مدتی قبل، ایران برای یاقتن راه پایان دادن به جنگ از طریق میانجیگری به جای یک راهحل نظامی، سرگرم بررسی وسایل و ابزارهای مختلف بوده است. [585] یکی از تحلیل گران پذیرش قطعنامه را در ادامه سیاستی دانست که ایران از تابستان سال گذشته اتخاذ کرد. وی معتقد بود
[ صفحه 170]
که تمام کردن جنگ از طریق مذاکره صلح با عراق، مسئلهای صددرصد تازه نیست. وی سپس درباره علت اقدام ایران گفت:
«فرض کنید، اگر دو مسئله در مقابل ایران بود، یکی ادامه جنگ و دیگری، پایداری انقلاب ایران، برای دولت مردان ایران در حال حاضر مسئله مهمتر این بود که اگر قطع جنگ به نفع انقلاب ایران است، آن اشکالی ندارد» [586] .
خبرگزاری رویتر در تأیید این نظر گزارش داد که برخی از دیپلماتها و تحلیل گران بر این باور بودند که رهبران ایران بیش از دو راه پیش روی خود نمیدیدند: یکی ادامه جنگی که دیگر نمیتوانستند برنده آن باشند، و دیگری حفظ انقلاب اسلامی در شرایطی که تزلزل سیاسی روز افزونی موجودیت آن را به خطر انداخته بود. [587] به همین دلیل، این تصمیم ایران را به عنوان موفقیت امام خمینی خواندند [588] .
واکنش عراق در برابر پاسخ مثبت ایران به قطعنامه 598
رژیم عراق به دلیل برخورداری از برتر نظامی، خودداری ایران از پذیرش قطعنامه 598 را به سود خود ارزیابی میکرد زیرا به آن کشور امکان میداد تا حملات خود را به داخل خاک ایران ادامه دهد. بنابراین، عراق از تصمیم ایران ناخشنود بود، چنان که چهار ساعت پس از اعلام پذیرش قطعنامه 598 به وسیله ایران، رادیو عراق سکوت اختیار کرده و خبرگزاری عراق نیز هیچ گزارشی در این باره منتشر نکرد. [589] «لطیف نضیف جاسم»، وزیر فرهنگ و اطلاعات وقت عراق در نخستین واکنش رسمی عراق گفت:
«ما و جهانیان خبری را که از رادیو تهران به زبان فارسی پخش شد، دایر بر این که ایران به دبیرکل سازمان ملل رسما موافقت خود را با قطعنامه 598 اعلام داشته است، شنیدیم» [590] .
وی در ادامه سخنان خود تمایل به صلح عادلانه و شرافتمندانه طبق
[ صفحه 171]
اصولی که در سخنان صدام حسین به مناسبت بیستمین سالگرد انقلاب 17 ژوئیه آمده بود را مورد تأکید قرار داد. [591] این موضع گیری با تأکید بر پیشنهاد صدام برای تحقق صلح به جای قطعنامه 598، نخستین نشانه آشکار و احتیاط آمیز در مخالفت عراق با برقراری آتشبس بود [592] .
پس از آن که معاون وقت خاورمیانهای وزارت خارجه ایران عقب نشینی نیروهای ایران را به مرزهای شناخته شده بین المللی اعلام کرد، یک سخنگوی نظامی عراق در سخنان تهدید آمیزی گفت:
«بخشهایی از خاک ما همچنان در دست ایران است که باید آنها را تخلیه کند، و آلا ایران را با تحمل تلفات بسیار به این کار وادار خواهیم کرد» [593] .
در همین حال، رادیو عراق تا 24 ساعت پس از پذیرش قطعنامه 598 به وسیله ایران، همچنان بر برتری نظامی عراق، و شکست و ضعف ایران و شرایط عراق برای پایان جنگ تأکید میکرد [594] .
عراقیها ضمن حفظ روحیه جنگی و تأکید بر هوشیاری نظامی، هدف صلح جویانه ایران را در پذیرش قطعنامه مورد تردید قرار میدادند. «عصمت کتانی»، نماینده عراق در سازمان ملل پس از دیدار با دبیر کل وقت، در گفت و گو با خبرنگاران گفت:
«آن چه که واقعا اهمیت دارد، برقراری آتشبس نیست! بلکه آن است که بدانیم آیا ایران مانند عراق واقعا آماده است، یک صلح فراگیر، پایدار و شرافتمندانه را بپذیرد یا خیر؟» [595] .
در همین چارچوب طارق عزیز، وزیر خارجه وقت عراق نیز گفت:
«احتمال میرود، تصمیم اخیر ایران یک تصمیم تاکتیکی باشد که به منظور کسب وقت و فریب دادن برای آماده شدن جهت تجاوز بیشتر باشد.»
وی در ادامه تأکید کرد:
«منطق حکم میکند که جنگ را هنوز برقرار بدانیم» [596] .
[ صفحه 172]
این موضع گیریها به روشنی مقاصد احتمالی عراق را برای تهاجم به داخل خاک ایران آشکار میساخت.
در شرایطی که امیدواری بسیار زیادی برای پایان جنگ به وجود آمده بود، عراق با ایجاد تردید در مقاصد صلح جویانه ایران، به منظور زمینه سازی و کسب آمادگی برای اقدام نظامی علیه این کشور، نگرانیهای جدیدی را به وجود آورد. روزنامه گاردین چاپ لندن این اقدام عراق را تلاشی آشکار برای به تعویق انداختن آتشبس دانست و افزود:
«دیپلماتها معتقدند، این امر باعث «تداوم نامحدود جنگ» خواهد شد» [597] .
برخی از نشریات امریکا نیز در سر مقالههای خود با بررسی اوضاع منطقه پیشنهاد کردند هدف اول طراحان سیاست خارجی امریکا باید این باشد که عراق را به پذیرش ابتکار سازمان ملل وادار کنند. [598] مقامهای رسمی امریکا در اظهارات خود تلویحا عراق را در صورت ادامه این روند، تهدید کردند. یک مقام امریکایی در گفت و گو با روزنامه کویتی «القبس» گفت:
«طرفی که تلاش کند در اجرای قطعنامه 598 کارشکنی نماید، خود را درگیر مشکلاتی با امریکا خواهد دید و به وسیله جامعه بین المللی زیر فشار قرار خواهد گرفت» [599] .
حتی سفیر وقت امریکا در سازمان ملل عراق را به تحریم تسلیحاتی تهدید کرد و گفت:
«تحریم اسلحه علیه هر کشوری که از تصمیمات شورا سرپیچی کند، اعمال خواهد شد. البته، اگر عراق نیز سرپیچی کند، تحریم اسلحه مطرح خواهد شد» [600] .
عراقیها با پیش بینی و مشاهده نشانههایی مبنی بر اعمال فشار [601] بر این
[ صفحه 173]
کشور برای پذیرش آتشبس، ضمن کسب آمادگی نظامی، بر دامنه اقدامات دیپلماتیک خود افزودند. به گزارش روزنامه کویتی «الانباء» یک فرستاده ویژه دولت عراق مأموریت یافت تا در سفر به کشورهای عربی حوزه خلیج فارس که از موافقت رسمی ایران با قطعنامه 598 به گرمی استقبال کرده و خواهان برقراری فوری آتشبس و امنیت در منطقه بودند، سیاست جدید عراق مبنی بر لزوم ادامه عملیات نظامی علیه ایران را به تأیید این کشورها برساند. [602] طارق عزیز نیز در نامهای به دبیرکل سازمان ملل، پنج پیشنهاد را در مورد قطعنامه 598 به عنوان گامهای عملی، به ایران و دبیرکل ارائه کرد. در بند یک این نامه به مذاکره مستقیم میان نمایندگان صلاحیتدار عراق و ایران زیر نظر دبیرکل اشاره شده و در بند دو نیز با توجه به اهمیت مسئله اروندرود پیشنهاد شده بود که جهت فراهم کردن امکان کشتیرانی برای سازمانهای متخصص در سازمان ملل این منطقه پاکسازی شود. در بند سه این نامه، تضمین حقوق کامل عراق برای کشتیرانی در آب راه اروندرود، خلیج فارس و تنگه هرمز درخواست شده بود. تأکید بر این مفهوم در واقع، بازگشت به قبل از قرارداد 1975 الجزایر بود که پیش از این، عراق به صورت یک جانبه آن را ملغی کرده بود. در پایان نامه نیز اظهار امیدواری شده بود که ایران به این پیشنهادها پاسخ مثبت داده و دبیرکل در برداشتن گامهای لازم برای اجرای آن، ابتکار عمل را به دست گیرد. [603] این پیشنهادها همان گونه که از مفاد آن روشن بود نوعی مقابله با قطعنامه 598 و اقدامات دبیرکل در اجرای این قطعنامه به شمار میرفت [604] .
در همین روند، سخنگوی وزارت خارجه عراق اعلام کرد، خودداری ایران از مذاکره مستقیم به معنای رد قطعنامه شورای امنیت است. دیگر مقامهای عراقی نیز در اظهارات خود بر این موضوع تأکید کردند. همچنین در پی تصمیم دبیرکل برای اعزام یک تیم نظامی به بغداد و تهران، عصمت کتانی،
[ صفحه 174]
نماینده عراق در سازمان ملل مخالفت خود را اعلام کرد و گفت:
«تاریخی که باید توپها را ساکت کند، یک تصمیم سیاسی است که به وسیله وزرای خارجه گرفته میشود.... دولت متبوعش بررسی میکند، آیا این تیم را بپذیرد یا نه!» [605] .
در مقابل، نماینده دائمی وقت ایران در سازمان ملل با تحویل نامه وزیر خارجه به دبیرکل آمادگی جمهوری اسلامی ایران را برای پذیرش تیم اعزامی سازمان ملل اعلام کرد. [606] برخی از دیپلماتها در نیویورک با مقایسه واکنش ایران و عراق در برابر پیشنهاد دبیرکل برای اعزام تیم نظامی به دو کشور، برخورد عراق را «توسل به نیرنگ» خواندند. [607] خبرگزاری آلمان غربی نیز با بیان این مطلب که عراق در موقعیت نامطلوب «اجبار به رد کردن آتشبس» قرار داد، درخواست این کشور را برای مذاکره مستقیم صلح با ایران، به شرط قدیمی اسرائیل برای صلح با اعراب تشبیه کرد. [608] تشدید تحرکات دیپلماتیک دو کشور و تلاشهای فریب کارانه عراق برای جلوگیری از برقراری آتشبس باعث شد تا این مفهوم تداعی شود که «جنگ صلح» آغاز شده است [609] .
در این حال، دبیرکل سازمان ملل اعلام کرد، از وزیران امور خارجه دو کشور خواسته است، به نیویورک سفر کنند تا در مورد اجرای قطعنامه 598 بحث شود. وی در پاسخ به این پرسش که «آیا مذاکرات مستقیم انجام خواهد شد؟» گفت:
«من مذاکرات را با طرفین انجام خواهم داد و هیئت نظامی در هفته آینده به منطقه اعزام خواهد شد» [610] .
در حالی که دبیرکل سازمان ملل به تلاشهای خود برای اجرای قطعنامه همچنان ادامه میداد، هیچ امیدواری برای مقابله با مانع تراشیهای عراق و اقدامات احتمالی نظامی این کشور وجود نداشت. عراق با درک این مسئله، به
[ صفحه 175]
بهانهجوییهای سیاسی و تبلیغاتی پرداخت تا زمینه را برای آغاز تهاجم مجدد به خاک ایران فراهم کند.